محمد سجادمحمد سجاد، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

قند و عسل

هدیه بهشتی

سلام به کوچولوی خودم که داره از بهشت میاد زمین پیش مامان و بابا چطوری فرشته کوچولوی من ؟؟؟؟ گل پسر مامان روزا داره یکی یکی میگذره و روز دیدن و در آغوش کشیدن تو نزدیک و نزدیکتر میشه. تو در وجودم داری رشد میکنی و من از بودنت لبریز از عشقم عزیز مامان از اینکه کنارمی خوشحالم از اینکه هستی و من دیگه احساس تنهایی نمیکنم. گل پسرم دیگه خیلی وروجک شدی و همش تو شکم مامانی تکون تکون میخوری. پسر مامان شما اصلا خواب نداری؟؟؟؟ هروقت هم میام پشت کامپیوتر که برات بنویسم    انگار که متوجه میشی شروع میکنی به لگد زدن.الهی قربون پاهای کوچولوت برم . دیروز توی کتاب خوندم بچه هایی که تو شکم ماماناشون خیلی تکون میخورن وق...
24 دی 1392

صبح بخیر پسرم

 سلام نازنینم  سلام گل پسرم    سلام محمد سجادم   سلام وروجکم      سلام عشق من   سلام سلام سلام سلام       صبحت بخیر مامان جون ، امروز مامانی رو شما از خواب بیدار کردی ، اینقد لگد زدی و لگد زدی که خواب و از چشمای من بردی. عشق مامان قراره دو روز دیگه برم سونوگرافی.خیلی خوشحالم که میتونم دوباره تو رو ببینم. عسلکم الان تو ی     هفته هستی. دیگه داری بزرگ میشی.نازنینم آخه چقدر باید این لباساتو بردارم و ناز بدم.بیا دیگه ، تو دلت نمیخاد مامانی رو ببینی؟ ایشالله همیشه سالم باشی ...
19 دی 1392

پسر پسر قند و عسل

  سلام کوچول موچول مامان ، خوبی گلم؟ خوشگل مامان ، مامان خانمی دو سه روز پیش حالش اصلا خوب نبود.شکمش درد میکرد. وروجک مامانی تو هم  کمتر تکون میخوردی  شاید دیدی من حالم زیاد خوب نیست خواستی پسر خوبی باشی و مامانی رو کمتر اذیت کنی ولی من یه خورده ترسیده بودم گفتم نکنه خدایی نکرده اتفاقی افتاده باشه که هم من شکمم درد میکنه  هم تو کم تکون میخوری.کارم شده بود از صبح تا شب حواسم به شما گل پسر باشه ببینم تکون میخوری یا نه.خلاصه اینکه مامان خانمی بدجوری ترسیده بود. تا اینکه بالاخره شنبه شد و با بابایی  رفتیم پیش خانم دکتر اول که خواست صدای قلبتو گوش بده هرچی دستگاه رو تکون میداد صدای قلبت شنیده نمیشد  تو ...
10 دی 1392

پسرم شیطون شده

 سلام پسر قشنگم حالت خوبه ؟ روبراهی ؟ دماغت چاقه ؟ بازم مثل همیشه قلب کوچولوت تند تند میزنه ؟ حتما تو شکم مامان تاریکه تو هم ترسیدی که قلب نازت تند تند میزنه نگران نباش عزیز دلم یه خورده دیگه تحمل کنی دنیا میای. راستی دو شبه خیلی شیطون شدی .تو روز که مامان بیداره آرومی ولی همچین که میخام بخابم شیطونیات شروع میشه و مامان رو لگد بارون میکنی. تازه بعضی موقع  که صبحها مامان زیاد میخابه با لگدات بیدارش میکنی. عجب وروجک سحرخیزی هستی. بعضی موقع هم شکم مامان خیلی درد میگیره فکر کنم هوا سرده و وروجک مامان سردش میشه راستی یه خبرخوش برات دارم به سلامتی خاله جون داره عروس میشه. ایشالله تا عروسیش خودت دنیا بیای و بهش...
7 دی 1392

وروجک مامان خانم

  پسر قشنگم امروز هم مثل روزای قبل دل مامانی برات تنگ شده و اومده که باهات صحبت کنه. الان چند شبه خیلی وروجک  شدی تا مامانی میخاد بخابه یه لگد نثارش میکنی، تازه بعضی وقتا هم  که شیطونیات گل میکنه وسط شب لگد میزنی و مامانی  رو بیدار میکنی.اما مامان ناراحت نمیشه عزیز دلم. بازم پامیشم و نازت میدم و قربون صدقه ات میرم. بعضی موقع دلم خیلی برات میسوزه پیش خودم میگم نکنه داری بزرگ و بزرگتر میشی اونوقت تو شکم مامانی جات تنگ باشه اذیت بشی. نگران نباش یه خورده دیگه که تحمل کنی میای تو بغل مامان و حالت خوب میشه. راستی گل پسرم دایی مامان چند روز پیش برات از مشهد سوغاتی آورد یه کلاه و شال گردن خیلی قشنگ. دستش درد نک...
4 دی 1392

سیسمونی

  اینم عکسای سیسمونی محمد سجاد ، گل پسر خونمون     بقیه عکسارو تو ادامه مطلب ببینید لطفا       من عاشق این لباسشم ...
1 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند و عسل می باشد